معنی kuonja
- kuonja
- چاشنی زدن، به مزّه
واژههای مرتبط با kuonja
kuonya
- kuonya
- تَوصِیَه کَردَن، بَرایِ هُشدار دادَن، اِحتیاط کَردَن
kuona
- kuona
- دیدَن، بَرایِ دیدَن، بَصَری
kunja
- kunja
- چُروکیدَن، بِریزید
kuanza
- kuanza
- شُروع کَردَن، شُروع کُنید، آغاز کَردَن
kutaja
- kutaja
- نام گُذاری، ذِکر کَردَن، اِظهار نَظَر کَردَن، اِصطِلاح کَردَن
kusonga
- kusonga
- پیشرَفت کَردَن، حَرَکَت کَردَن
kuunda
- kuunda
- تَرکیب کَردَن، بَرایِ ایجاد، پِیکَربَندی کَردَن، تَشکِیل دادَن، ایجاد کَردَن، اِختِراع کَردَن، شَکل دادَن، قالِب دادَن
kuvunja
- kuvunja
- شِکَستَن، بَرایِ شِکَستَن، مُنحَل کَردَن، نَقض کَردَن، قَطع کَردَن، پارِه کَردَن
kuvuja
- kuvuja
- نَشت کَردَن، نَشتی، چِکِّه کَردَن