جدول جو
جدول جو

معنی kuhisi - جستجوی لغت در جدول جو

kuhisi
گمان کردن، احساس کردن، حسّ کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آزمون بازیگری، استماع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
هیجانی، احساسی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
فراتر رفتن، تجاوز کند، غرق کردن، غیرقابل تحمّل
دیکشنری سواحیلی به فارسی
جنوبی، جنوب
دیکشنری سواحیلی به فارسی
شورش کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مناسب، ساده، آسان، انعطاف پذیر، بی پیرایه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
ساکن شدن، زندگی کردن، خانه داشتن، سکونت داشتن، زنده ماندن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مربوط به، در مورد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
میزبانی کردن، میزبانی
دیکشنری سواحیلی به فارسی
بازجویی کردن، سؤال کردن، فضولی کردن، آزمون دادن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اعتراف کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
آبداری، آبمیوه
دیکشنری سواحیلی به فارسی
مطابقت داشتن، اطاعت کن، اطاعت کردن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دلتنگ، احساس تهوّع
دیکشنری سواحیلی به فارسی
احساس کردن، حسّ، قابل لمس
دیکشنری سواحیلی به فارسی