جدول جو
جدول جو

معنی kompeten - جستجوی لغت در جدول جو

kompeten
توانا، صالح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دانشمندانه، آموزش داده شدند، به طور ماهرانه، به صورت حرفه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور ماهرانه، شایستگی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
به طور نالایق، ناتوان
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بی عرضگی، دست و پا چلفتی، بی کفایتی، ناکارآمدی
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور نالایق، بی نهایت
دیکشنری لهستانی به فارسی
ناکافی
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور نالایق، بی عرضه، ناکافی
دیکشنری آلمانی به فارسی
بی کفایتی
دیکشنری آلمانی به فارسی
صلاحیّت، درست است
دیکشنری لهستانی به فارسی
توانا، حق داشتن
دیکشنری لهستانی به فارسی
به طور ماهرانه، صالح، توانا، ماهر
دیکشنری آلمانی به فارسی
رقابت کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اردوگاه زدن، کمپینگ
دیکشنری هلندی به فارسی
جفت کردن، برای پیوند دادن
دیکشنری هلندی به فارسی
توانا، صالح
دیکشنری هلندی به فارسی
زیر لب گفتن، زمزمه کردن، زیر لب صحبت کردن
دیکشنری هلندی به فارسی
صلاحیّت
دیکشنری آلمانی به فارسی
توانا، صلاحیّت دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صلاحیّت
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
ناکافی، بی عرضه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی