معنی ingerire - جستجوی لغت در جدول جو
ingerire
بلعیدن
ادامه...
بَلعیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
inserire
درج کردن، درج کنید
ادامه...
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inferire
استنباط کردن، استنتاج
ادامه...
اِستِنباط کَردَن، اِستِنتاج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ingerir
بلعیدن
ادامه...
بَلعیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
ingerir
بلعیدن
ادامه...
بَلعیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inscrire
ثبت نام کردن، ثبت نام کنید، حک کردن
ادامه...
ثَبتِ نام کَردَن، ثَبتِ نام کُنید، حَک کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
interdire
اجازه ندادن، منع کردن، ممنوع کردن، ممانعت کردن
ادامه...
اِجازِه نَدادَن، مَنع کَردَن، مَمنوع کَردَن، مُمانِعَت کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
annerire
سیاه کردن، سیاه شدن
ادامه...
سیاه کَردَن، سیاه شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
indurire
سخت کردن، سفت شدن
ادامه...
سَخت کَردَن، سِفت شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
interiore
درونی
ادامه...
دَرونی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inferiore
پست تر
ادامه...
پَست تَر
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
digerire
هضم کردن، هضم
ادامه...
هَضم کَردَن، هَضم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
invertire
برعکس کردن، معکوس، معکوس کردن
ادامه...
بَرعَکس کَردَن، مَعکوس، مَعکوس کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inferir
استنباط کردن، استنتاج
ادامه...
اِستِنباط کَردَن، اِستِنتاج
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
inserir
درج کردن، درج کنید
ادامه...
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
inferir
استنباط کردن، استنتاج
ادامه...
اِستِنباط کَردَن، اِستِنتاج
دیکشنری پرتغالی به فارسی