معنی inscrire
inscrire
ثبت نام کردن، ثبت نام کنید، حک کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با inscrire
inserire
inserire
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
instruire
instruire
آموزِش دادَن، آموزِش دَهَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
indurire
indurire
سَخت کَردَن، سِفت شُدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ingerire
ingerire
بَلعیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
inferire
inferire
اِستِنباط کَردَن، اِستِنتاج
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Inscribe
Inscribe
حَک کَردَن، دَرج کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
inserir
inserir
دَرج کَردَن، دَرج کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی