معنی impero - جستجوی لغت در جدول جو
impero
پادشاهی، امپراتوری
ادامه...
پادِشاهی، اِمپِراتوری
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
impegno
تعهّد، من متعهّد هستم، مشارکت
ادامه...
تَعَهُّد، مَن مُتِعَهِّد هَستَم، مُشارِکَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
mero
محض، صرف
ادامه...
مَحض، صِرف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
mero
محض، صرف
ادامه...
مَحض، صِرف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impor
اجرای قانون کردن، تحمیل کند، تحمیل کردن
ادامه...
اِجرایِ قانون کَردَن، تَحمیل کُنَد، تَحمیل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impor
وارداتی، واردات
ادامه...
وارِداتی، وارِدات
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
impur
ناپاک، نجس
ادامه...
ناپاک، نَجِس
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Emperor
امپراتور
ادامه...
اِمپِراتور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
império
پادشاهی، امپراتوری
ادامه...
پادِشاهی، اِمپِراتوری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
impuro
ناپاک، نجس
ادامه...
ناپاک، نَجِس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
intero
تمام، کل، کامل
ادامه...
تَمام، کُل، کامِل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
áspero
زبر، خشن، خش دار، خراش دار
ادامه...
زِبَر، خَشِن، خَش دار، خَراش دار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
misero
فقیر، بدبخت
ادامه...
فَقیر، بَدبَخت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
áspero
خش دار، خشن، زبر
ادامه...
خَش دار، خَشِن، زِبَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
impuro
ناپاک، نجس
ادامه...
ناپاک، نَجِس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
impuro
ناپاک
ادامه...
ناپاک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
imperio
پادشاهی، امپراتوری
ادامه...
پادِشاهی، اِمپِراتوری
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
mero
محض، صرف
ادامه...
مَحض، صِرف
دیکشنری ایتالیایی به فارسی