جدول جو
جدول جو

معنی hodować - جستجوی لغت در جدول جو

hodować
تولید مثل کردن، تکثیر کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

کدگذاری کردن، کدگذاری، کروی
دیکشنری لهستانی به فارسی
کشیدن، بکشید
دیکشنری لهستانی به فارسی
تنظیم کردن لحن، هم ترازی
دیکشنری لهستانی به فارسی
یارانه دادن، دستیار
دیکشنری لهستانی به فارسی
اضافه کردن، اضافی
دیکشنری لهستانی به فارسی
فرسایش یافتن، فرسایشی
دیکشنری لهستانی به فارسی
بار دادن، اضافه بار، بارگذاری کردن، تخلیه
دیکشنری لهستانی به فارسی
فرود آمدن، تورفتگی
دیکشنری لهستانی به فارسی
شکار کردن، درّنده، شکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
ژست گرفتن، اشاره کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
بیمار کردن، بیماری، رنج بردن، رنج می برند
دیکشنری لهستانی به فارسی
ساختن، ساخت مهارت
دیکشنری لهستانی به فارسی
زحمت کشیدن، سخت کوش
دیکشنری لهستانی به فارسی
ممانعت کردن، برجسته، محدود کردن، تنگ نظر، ترمز کردن، ترومبونیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
جوش آوردن، به سرعت رشد می کنند، پختن، پخته شده
دیکشنری لهستانی به فارسی