جدول جو
جدول جو

معنی hamować - جستجوی لغت در جدول جو

hamować
ممانعت کردن، برجسته، محدود کردن، تنگ نظر، ترمز کردن، ترومبونیست
دیکشنری لهستانی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

بخار کردن، بخار پز کردن، جفت کردن، دروغگویی ها، تبخیر شدن
دیکشنری لهستانی به فارسی
کشیدن، بکشید
دیکشنری لهستانی به فارسی
گلدوزی کردن، گلدار
دیکشنری لهستانی به فارسی
پهلو گرفتن، بالقوّه
دیکشنری لهستانی به فارسی
بوسیدن، جیر جیر
دیکشنری لهستانی به فارسی
اشغال کردن، بهبودی، مشغول کردن، خط خطی ها
دیکشنری لهستانی به فارسی
پشیمان بودن، اندوه دائمی
دیکشنری لهستانی به فارسی
جا به جا کردن، پیچ و تاب، صفحه بازی کردن، صفحات را شماره گذاری کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
کلّی بودن، پوشش
دیکشنری لهستانی به فارسی
بسته بندی کردن، بسته، ترکیب کردن، جعبه کردن، تقلّب
دیکشنری لهستانی به فارسی
حکومت کردن، طمع
دیکشنری لهستانی به فارسی
مناسب بودن، درست است، متناسب بودن، متناقض، مساوی بودن، همکار
دیکشنری لهستانی به فارسی
زحمت کشیدن، سخت کوش
دیکشنری لهستانی به فارسی
توده کردن، تورفتگی، ماساژ دادن، راننده
دیکشنری لهستانی به فارسی
رنگ کردن، رنگ، روشنایی
دیکشنری لهستانی به فارسی
نقشه کشیدن، برنامه ریزی کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
بار دادن، اضافه بار، بارگذاری کردن، تخلیه
دیکشنری لهستانی به فارسی
موج دار کردن، موجود است
دیکشنری لهستانی به فارسی
مرحله بندی کردن، روی صحنه بگذارد
دیکشنری لهستانی به فارسی
اهدا کردن، دادن
دیکشنری لهستانی به فارسی
نجات دادن، ذخیره شده است، ذخیره کنید
دیکشنری لهستانی به فارسی
غارت کردن
دیکشنری لهستانی به فارسی
قافیه داشتن، کلیشه ای
دیکشنری لهستانی به فارسی
تولید مثل کردن، تکثیر کنند
دیکشنری لهستانی به فارسی