معنی grave - جستجوی لغت در جدول جو
grave
جدّی، شدید
ادامه...
جِدّی، شَدید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
grave
جدّی
ادامه...
جِدّی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gravedad
تیره روی، جاذبه، شدّت
ادامه...
تیرِه روی، جاذِبِه، شِدَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
begraven
دفن کردن، به خاک سپرده شد
ادامه...
دَفن کَردَن، بِه خاک سِپُردِه شُد
دیکشنری هلندی به فارسی
Engrave
حکّاکی کردن
ادامه...
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
opgraven
حفّاری کردن، کندن، از خاک درآوردن
ادامه...
حَفّاری کَردَن، کَندَن، اَز خاک دَرآوَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
aggraver
بدتر کردن، تشدید کنند، تشدید کردن
ادامه...
بَدتَر کَردَن، تَشدِید کُنَند، تَشدِید کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
graveren
حکّاکی کردن
ادامه...
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gravemente
به شدّت، به طور جدّی، به طور دردناک
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gravemente
به شدّت، به طور جدّی، به طور دردناک
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gravemente
به شدّت، به طور جدّی، به طور دردناک
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gravement
به شدّت، به طور جدّی، به طور دردناک
ادامه...
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Brave
شجاع بودن، شجاع
ادامه...
شُجاع بودَن، شُجاع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grave
جدّی، قبر
ادامه...
جِدّی، قَبر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crave
آرزو کردن، هوس کن
ادامه...
آرِزو کَردَن، هَوَس کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
graven
تونل زدن، کندن، غار رفتن، حفر کردن
ادامه...
تونِل زَدَن، کَندَن، غار رَفتَن، حَفر کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی
graver
حکّاکی کردن
ادامه...
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
dieper graven
کاوش کردن، عمیق تر حفّاری کن
ادامه...
کاوُش کَردَن، عَمیق تَر حَفّاری کُن
دیکشنری هلندی به فارسی