معنی gravement
gravement
به شدّت، به طور جدّی، به طور دردناک
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با gravement
gravemente
gravemente
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gravemente
gravemente
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gravemente
gravemente
بِه شِدَّت، بِه طُورِ جِدّی، بِه طُورِ دَردناک
دیکشنری پرتغالی به فارسی
oralement
oralement
شَفاهی، بِه صورَتِ شَفاهی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
gaiement
gaiement
بِه طُورِ شادمان، با خُوشحالی، با خُوشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rarement
rarement
بِه نُدرَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
graveren
graveren
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری هلندی به فارسی