معنی goyang - جستجوی لغت در جدول جو
goyang
سنگین کردن، تکان دادن
ادامه...
سَنگین کَردَن، تِکان دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
voyant
پیش بین، نشانگر، زرق و برق دار، زرگر
ادامه...
پیش بین، نِشانگَر، زَرق و بَرق دار، زَرگَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
sayang
عزیز، عزیزم، دوستدار
ادامه...
عَزیز، عَزیزَم، دوستدار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gezang
آواز دسته جمعی، آواز خوٰاندن
ادامه...
آواز دَستِه جَمعی، آواز خوٰاندَن
دیکشنری هلندی به فارسی
goyah
دمدمی، لرزان، لرزیدن، لرزش
ادامه...
دَمدَمی، لَرزان، لَرزیدَن، لَرزِش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gang
راه رفتن، راهرو
ادامه...
راه رَفتَن، راهرُو
دیکشنری هلندی به فارسی
menggoyang
حرکت دادن، تکان دادن
ادامه...
حَرَکَت دادَن، تِکان دادَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
bergoyang
تکان دادن، تاب خوردن، چرخان، تلو تلو خوردن
ادامه...
تِکان دادَن، تاب خُوردَن، چَرخان، تِلو تِلو خُوردَن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی