معنی bergoyang
bergoyang
تکان دادن، تاب خوردن، چرخان، تلو تلو خوردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با bergoyang
berbayang
berbayang
تاریک، سایِه دار
دیکشنری اندونزیایی به فارسی