معنی godnie - جستجوی لغت در جدول جو
godnie
شایسته وار، سوسک
ادامه...
شایِستِه وار، سوسک
دیکشنری لهستانی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
godnie podziwu
ستایش برانگیز، قابل ستایش
ادامه...
سِتایِش بَراَنگیز، قابِلِ سِتایِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
czcigodnie
محترمانه، به احتمال زیاد
ادامه...
مُحتَرَمانِه، بِه اِحتِمال زیاد
دیکشنری لهستانی به فارسی
zgodnie z prawem
مشروعانه، اشغال شده است، به طور قانونی، به طور مشابه، قانونی
ادامه...
مَشروعانِه، اِشغال شُدِه اَست، بِه طُورِ قانونی، بِه طُورِ مُشَابِه، قانونی
دیکشنری لهستانی به فارسی
zgodnie z raportami
بر اساس گزارش ها، بالا بردن
ادامه...
بَر اَساس گُزارِش ها، بالا بُردَن
دیکشنری لهستانی به فارسی
udogodnienie
تسهیلات، شی
ادامه...
تَسهِیلات، شی
دیکشنری لهستانی به فارسی
wiarygodnie
با اعتبار، اعتماد، معتبر، افتخاری، به طور محتمل، با احتیاط، باورپذیر، ساده لوحانه
ادامه...
با اِعتِبار، اِعتِماد، مُعتَبَر، اِفتِخاری، بِه طُورِ مُحتَمِل، با اِحتیاط، باورپَذیر، سادِه لُوحانِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niegodnie
نابرازندگی، نابالغی
ادامه...
نابَرازَندِگی، نابالِغی
دیکشنری لهستانی به فارسی
niegodnie z pochwałą
به طور غیرقابل ستایش، غیر قابل تشخیص
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِقابِلِ سِتایِش، غِیرِ قابِلِ تَشخیص
دیکشنری لهستانی به فارسی
niewiarygodnie
به طور غیرقابل باور، باور نکردنی، به طرز باورنکردنی، خنده دار، عدم تحمّل
ادامه...
به طور غیرقابل باور، باوَر نَکَردَنی، بِه طَرزِ باوَرنَکَردَنی، خَندِه دار، عَدَمِ تَحَمُّل
دیکشنری لهستانی به فارسی
niewygodnie
به طور دست و پا گیر، به طرز ناجور، با ناراحتی، با نگرانی، به طور ناراحت کننده، ناراحت کننده
ادامه...
بِه طُورِ دَست و پا گیر، بِه طَرزِ ناجور، با ناراحَتی، با نِگَرانی، بِه طُورِ ناراحَت کُنَندِه، ناراحَت کُنَندِه
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezgodnie
به طور غیرمجاز، بعید است، به طور ناسازگار، به طور متناقض، ناموزونانه، ناراضی، ناسازگار
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِمُجاز، بَعید اَست، بِه طُورِ ناسازگار، بِه طُورِ مُتِناقِض، نامَوزونانِه، ناراضی، ناسازگار
دیکشنری لهستانی به فارسی
niezgodnie z porą roku
به طور غیرموسمی، سورئال
ادامه...
بِه طُورِ غِیرِموسِمی، سورِئال
دیکشنری لهستانی به فارسی
godnie pochwały
تحسین آمیز، شایان ستایش
ادامه...
تَحسِین آمیز، شایان سِتایِش
دیکشنری لهستانی به فارسی
genie
نبوغ، نابغه
ادامه...
نُبُوغ، نَابِغِه
دیکشنری هلندی به فارسی
zgodnie
با سازگاری، خجالت زده، طبقاً، طوفانی، مطابق، به طور هماهنگ، هماهنگ شده است
ادامه...
با سازِگاری، خِجالَت زَدِه، طبقاً، طوفانی، مُطابِق، بِه طُورِ هَماهَنگ، هَماهَنگ شُدِه اَست
دیکشنری لهستانی به فارسی
godny
موقّر، جشن، شایسته، کرامت غم
ادامه...
مَوَقَّر، جَشن، شایِستِه، کِرَامَت غَم
دیکشنری لهستانی به فارسی
génie
نبوغ، نابغه
ادامه...
نُبُوغ، نَابِغِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
hojnie
به طور سخاوتمندانه، بستن، با سخاوت، سخاوتمندانه، غیرتمند
ادامه...
بِه طُورِ سَخاوَتمَندانِه، بَستَن، با سَخاوَت، سَخاوَتمَندانِه، غِیرَتمَند
دیکشنری لهستانی به فارسی
groźnie
به طور تهدیدآمیز، به طرز تهدیدآمیزی، غم انگیز
ادامه...
بِه طُورِ تَهدِیدآمیز، بِه طَرزِ تَهدیدآمیزی، غَم اَنگیز
دیکشنری لهستانی به فارسی
płodnie
به طور پرثمر، پر جمعیت
ادامه...
بِه طُورِ پُرثَمَر، پُر جَمعِیَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
nudnie
خسته کننده، یکنواخت
ادامه...
خَستِه کُنَندِه، یِکنَواخت
دیکشنری لهستانی به فارسی
ładnie
به طور زیبا یا دلپذیر، از نظر آرایشی، زیبا
ادامه...
بِه طُورِ زیبا یا دِلپَذیر، اَز نَظَرِ آرایِشی، زیبا
دیکشنری لهستانی به فارسی
godere
لذّت بردن، لذّت ببرید
ادامه...
لَذَّت بُردَن، لَذَّت بِبَرید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
agonie
رنج شدید، عذاب
ادامه...
رَنج شَدید، عَذاب
دیکشنری فرانسوی به فارسی
modnie
به طور شیک، شیک، به طور مد روز، مدرن
ادامه...
بِه طُورِ شیک، شیک، بِه طُورِ مُدِ روز، مُدِرن
دیکشنری لهستانی به فارسی
wygodnie
به راحتی، آسان
ادامه...
بِه راحَتی، آسان
دیکشنری لهستانی به فارسی
pogodnie
شادمانه، با خوشحالی
ادامه...
شادمانِه، با خُوشحالی
دیکشنری لهستانی به فارسی
łagodnie
خوش خو، با مهربانی، با ملایمت، به طور ملایم، ساکت، قابل توجّه، ملایم، ملایمت
ادامه...
خُوش خَو، با مِهربانی، با مُلایِمَت، بِه طُورِ مُلایِم، ساکِت، قابِلِ تَوَجُّه، مُلایِم، مُلایِمَت
دیکشنری لهستانی به فارسی
co dwa tygodnie
دو هفته یکبار، دو، هر دو هفته یک بار، دو بار در سال
ادامه...
دُو هَفتِه یِکبار، دُو، هَر دُو هَفتِه یِک بار، دُو بار دَر سال
دیکشنری لهستانی به فارسی