جدول جو
جدول جو

معنی gierig - جستجوی لغت در جدول جو

gierig
حریصانه، حریص، طمعکار
دیکشنری آلمانی به فارسی
gierig
بخیل، خسیس، به طور بخیلانه، غیر سخاوتمند
دیکشنری هلندی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خوشبو دار، معطّر، عطری
دیکشنری هلندی به فارسی
فضولی کردن، کنجکاو باشید
دیکشنری هلندی به فارسی
فضول گری، کنجکاوی، پرسشگری
دیکشنری هلندی به فارسی
با دقّت و کنجکاوی، کنجکاو، با کنجکاوی، فضول، کنجکاوانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
با تشنگی به خون، تشنه به خون
دیکشنری آلمانی به فارسی
طمعکار، حریص
دیکشنری آلمانی به فارسی
خسیس
دیکشنری هلندی به فارسی
خساست، بخل، خسّت، خسیس بودن
دیکشنری هلندی به فارسی
ورود، ورودی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
کثیفانه، کثیف
دیکشنری هلندی به فارسی
بزرگ، غول پیکر، به طور عظیم، غول، غول آسا، غول مانند
دیکشنری آلمانی به فارسی
پایین
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور سمّی، سمّی، زهرآلودانه، زهرآگین
دیکشنری هلندی به فارسی
حریصانه، مشتاق
دیکشنری هلندی به فارسی
جشن
دیکشنری هلندی به فارسی
رقّت آمیز، رقّت انگیز، اسف بار
دیکشنری هلندی به فارسی
به طور شیک، ظریف
دیکشنری هلندی به فارسی
با اشتیاق، مشتاق، به طور جدّی، مشتاقانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
بخیل، خسیس، به طور بخیلانه، غیر سخاوتمند
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور سمّی، سمّی، زهرآگین، زهرآلودانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
جزئی، مقدار کمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
با آرزو، مشتاق
دیکشنری آلمانی به فارسی
کنجکاوانه، کنجکاو، با کنجکاوی، با دقّت و کنجکاوی، فضول
دیکشنری هلندی به فارسی