معنی gevaar - جستجوی لغت در جدول جو
gevaar
تهدید، خطر
ادامه...
تَهدِید، خَطَر
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
gravar
مالیات گرفتن، مالیات
ادامه...
مالیات گِرِفتَن، مالیات
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
devagar
تعلّل کننده، به آرامی
ادامه...
تَعَلُّل کُنَندِه، بِه آرامی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gravar
حکّاکی کردن، برای ثبت
ادامه...
حَکّاکی کَردَن، بَرایِ ثَبت
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gehaat
نفرت انگیز، منفور
ادامه...
نِفرَت اَنگیز، مَنفور
دیکشنری هلندی به فارسی
leraar
معلّم
ادامه...
مُعَلِّم
دیکشنری هلندی به فارسی
nevar
برف باریدن، برف
ادامه...
بَرف باریدَن، بَرف
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
gerar
ایجاد کردن، برای تولید، فرزند داشتن، تولید کردن
ادامه...
ایجاد کَردَن، بَرایِ تَولِید، فَرزَند داشتَن، تَولِید کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
nevar
برف باریدن، برف
ادامه...
بَرف باریدَن، بَرف
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gevat
شوخ طبعانه، شوخ
ادامه...
شوخ طَبعانِه، شوخ
دیکشنری هلندی به فارسی
gevaarstelling
به خطر افتادن، بیانیه خطر
ادامه...
بِه خَطَر اُفتادَن، بَیانیِه خَطَر
دیکشنری هلندی به فارسی
gevaarlijkheid
خطرناکی، خطرناک بودن
ادامه...
خَطَرناکی، خَطَرناک بودَن
دیکشنری هلندی به فارسی
gevaarlijk
به طور خطرناک، خطرناک
ادامه...
بِه طُورِ خَطَرناک، خَطَرناک
دیکشنری هلندی به فارسی
in gevaar brengen
در معرض خطر قرار دادن، به خطر انداختن
ادامه...
دَر مَعرِضِ خَطَر قَرار دادَن، بِه خَطَر اَنداختَن
دیکشنری هلندی به فارسی