معنی gerar
gerar
ایجاد کردن، برای تولید، فرزند داشتن، تولید کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با gerar
gerah
gerah
شَرجی، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
girar
girar
چَرخاندَن، چَرخِش، چَرخیدَن، غَلتیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
girar
girar
غَلتیدَن، چَرخاندَن، چَرخیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geral
geral
کُلّی، عُمومی
دیکشنری پرتغالی به فارسی