معنی getest - جستجوی لغت در جدول جو
getest
آزمایش شده، تست شده
ادامه...
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
getestet
آزمایش شده، تست شده
ادامه...
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
ongetest
تست نشده
ادامه...
تِست نَشُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی
Detest
بیزار بودن، نفرت داشتن
ادامه...
بیزار بودَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
geest
ذهن، روح، روحی
ادامه...
ذِهن، روح، روحی
دیکشنری هلندی به فارسی
geteilt
به طور تقسیم شده، تقسیم شده است، تقسیم شده
ادامه...
بِه طُورِ تَقسیم شُدِه، تَقسیم شُدِه اَست، تَقسیم شُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
gestes
ژست ها
ادامه...
ژِست ها
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Latest
جدید ترین، آخرین
ادامه...
جَدید تَرین، آخَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Attest
گواهی دادن، تصدیق کردن
ادامه...
گُواهی دادَن، تَصدِیق کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
gepast
به طور شایسته، مناسب
ادامه...
بِه طُورِ شایِستِه، مُناسِب
دیکشنری هلندی به فارسی
gewenst
مطلوب، مورد نظر
ادامه...
مَطلوب، مُورِد نَظَر
دیکشنری هلندی به فارسی
gestrest
آشفته، تأکید کرد
ادامه...
آشُفتِه، تَأکید کَرد
دیکشنری هلندی به فارسی
Detect
تشخیص دادن
ادامه...
تَشخیص دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Newest
جدیدترین
ادامه...
جَدیدتَرین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
meest
بیشتر
ادامه...
بیشتَرِ
دیکشنری هلندی به فارسی
ungetestet
تست نشده
ادامه...
تِست نَشُدِه
دیکشنری آلمانی به فارسی