معنی Detect
Detect
تشخیص دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Detect
Defect
Defect
نَقص پِیدا کَردَن، نَقص
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Detest
Detest
بیزار بودَن، نَفرَت داشتَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Reject
Reject
رَد کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Select
Select
اِنتِخابی، اِنتِخاب کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Defeat
Defeat
شِکَست دادَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deduct
Deduct
کَسر کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Decent
Decent
مُناسِب، شایِستِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Deflect
Deflect
اِنحِراف کَردَن، مُنحَرِف کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
getest
getest
آزمایِش شُدِه، تِست شُدِه
دیکشنری هلندی به فارسی