معنی gedrag - جستجوی لغت در جدول جو
gedrag
رفتار
ادامه...
رَفتار
دیکشنری هلندی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
ledrig
چرمی
ادامه...
چَرمی
دیکشنری آلمانی به فارسی
bedrog
فریبکاری، فریب
ادامه...
فَریبکاری، فَریب
دیکشنری هلندی به فارسی
geurig
خوشبو دار، معطّر، عطری
ادامه...
خُوشبو دار، مُعَطَّر، عِطری
دیکشنری هلندی به فارسی
gerah
شرجی، داغ
ادامه...
شَرجی، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gerar
ایجاد کردن، برای تولید، فرزند داشتن، تولید کردن
ادامه...
ایجاد کَردَن، بَرایِ تَولِید، فَرزَند داشتَن، تَولِید کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
geral
کلّی، عمومی
ادامه...
کُلّی، عُمومی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
gedragsmatig
از نظر رفتاری، رفتاری
ادامه...
اَز نَظَرِ رَفتاری، رَفتاری
دیکشنری هلندی به فارسی
zich gedragen
رفتار کردن، رفتار کن
ادامه...
رَفتار کَردَن، رَفتار کُن
دیکشنری هلندی به فارسی
wolfachtig gedrag
گرسنگی درّنده وار، رفتار گرگ
ادامه...
گُرُسنِگی دَرَّندِه وار، رَفتار گُرگ
دیکشنری هلندی به فارسی
aapachtig gedrag
میمون صفتی، رفتار میمون گونه
ادامه...
مِیمون صِفَتی، رَفتار مِیمون گونِه
دیکشنری هلندی به فارسی
slecht gedrag
رفتار نادرست، رفتار بد
ادامه...
رَفتار نادُرُست، رَفتارِ بَد
دیکشنری هلندی به فارسی
sociaal gedrag
اجتماعی بودن، رفتار اجتماعی
ادامه...
اِجتِماعی بودَن، رَفتار اِجتِماعی
دیکشنری هلندی به فارسی
ruziegedrag
مخاصمت، رفتار استدلالی
ادامه...
مُخاصِمَت، رَفتار اِستِدلالی
دیکشنری هلندی به فارسی