معنی geral
geral
کلّی، عمومی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با geral
gerah
gerah
شَرجی، داغ
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
gerar
gerar
ایجاد کَردَن، بَرایِ تَولِید، فَرزَند داشتَن، تَولِید کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی