معنی frugal - جستجوی لغت در جدول جو
frugal
مقتصد، صرفه جو
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frugal
محدود، صرفه جو، مقتصد
ادامه...
مَحدود، صَرفِه جو، مُقتَصِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frugal
مقتصد، صرفه جو، محدود
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو، مَحدود
دیکشنری پرتغالی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
frugare
جستجو کردن، زیر و رو کردن
ادامه...
جُستُجو کَردَن، زیر و رو کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fuga
فرّار، نشت
ادامه...
فَرّار، نَشت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fuga
فرّار
ادامه...
فَرّار
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frugalità
صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
frugalidade
صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frugalidad
صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frugalmente
صرفه جویانه، با صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویانِه، با صَرفِه جویی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frugalement
صرفه جویانه، با صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویانِه، با صَرفِه جویی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frugalité
صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rural
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
rural
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fugaz
گذرا، زودگذر
ادامه...
گُذَرا، زودگُذَر
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
rural
روستایی
ادامه...
روستایی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fruwać
پرواز کردن، پرواز کن
ادامه...
پَرواز کَردَن، پَرواز کُن
دیکشنری لهستانی به فارسی
mrugać
پلک زدن، پنوماتیک، سوسو زدن، سوسیالیست
ادامه...
پِلک زَدَن، پِنُوماتیک، سوسو زَدَن، سوسیالیست
دیکشنری لهستانی به فارسی
feudal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frágil
سست، شکننده
ادامه...
سُست، شِکَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
brutal
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
brutal
به طور بی رحمانه، به طرز وحشیانه ای، به طور وحشیانه، وحشی، وحشیانه
ادامه...
بِه طُورِ بی رَحمانِه، بِه طَرزِ وَحشیانِه ای، بِه طُورِ وَحشیانِه، وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری آلمانی به فارسی
brutal
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
brutal
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
feudal
اقطاعی، فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئودالی
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frágil
ضعیف، شکننده
ادامه...
ضَعیف، شِکَنَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fregar
پاک کردن
ادامه...
پاک کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
feudal
اقطاعی، فئودال، به طور فئودالی
ادامه...
اِقطاعی، فِئُودَال، بِه طُورِ فِئودالی
دیکشنری آلمانی به فارسی
Brutal
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brutal
وحشی، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، وَحشیانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
Frugal
مقتصد
ادامه...
مُقتَصِد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
frugale
مقتصد، صرفه جو
ادامه...
مُقتَصِد، صَرفِه جو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
in modo frugale
صرفه جویانه، با صرفه جویی
ادامه...
صَرفِه جویانِه، با صَرفِه جویی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی