معنی frágil
frágil
ضعیف، شکننده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با frágil
frágil
frágil
سُست، شِکَنَندِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
frugal
frugal
مُقتَصِد، صَرفِه جو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fragile
fragile
سُست، شِکَنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
frugal
frugal
مَحدود، صَرفِه جو، مُقتَصِد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
frugal
frugal
مُقتَصِد، صَرفِه جو، مَحدود
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fragile
fragile
سُست، شِکَنَندِه، ضَعیف، قابِلِ شِکَستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fragiel
fragiel
شِکَنَندِه
دیکشنری هلندی به فارسی
fácil
fácil
آسان
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fácil
fácil
آسان
دیکشنری پرتغالی به فارسی