معنی franchir - جستجوی لغت در جدول جو
franchir
پل زدن، متقاطع
ادامه...
پُل زَدَن، مُتَقَاطِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
franchise
اعطای حق رأی، حق رأی دادن، صداقت، صراحت
ادامه...
اِعطایِ حَق رأی، حَق رأی دادَن، صِداقَت، صِراحَت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
blanchir
پاکسازی کردن، سفید کردن
ادامه...
پاکسازی کَردَن، سِفید کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
brancher
وصل کردن، اتّصال
ادامه...
وَصل کَردَن، اِتِّصال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trancher
برش دادن، برش
ادامه...
بُرِش دادَن، بُرِش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
franchisor
فرانچایزدهنده، فرنچایز دهنده
ادامه...
فِرانچایزدِهَندِه، فِرَنچایز دَهَندِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fruncir
چروک شدن، کوبنده
ادامه...
چُروک شُدَن، کوبَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
franzir
چروک شدن، اخم کردن
ادامه...
چُروک شُدَن، اَخم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی