معنی trancher
trancher
برش دادن، برش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با trancher
brancher
brancher
وَصل کَردَن، اِتِّصال
دیکشنری فرانسوی به فارسی
franchir
franchir
پُل زَدَن، مُتَقَاطِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tricher
tricher
تَقَلُّب کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cracher
cracher
تُف اَنداختَن، تُف
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trancar
trancar
قُفل کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
tacher
tacher
لَکِّه اَنداختَن، لَکِّه دار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
tracer
tracer
پایِه زَدَن، رَدیابی، خَط کِشیدَن، نَقشِه کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
trance
trance
خَلسِه، تِرَنس
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trance
trance
خَلسِه، تِرَنس
دیکشنری ایتالیایی به فارسی