معنی fruncir
fruncir
چروک شدن، کوبنده
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
واژههای مرتبط با fruncir
froncer
froncer
چُروک شُدَن، اَخم کَردَن، چِهرِه دَر هَم کِشیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
franchir
franchir
پُل زَدَن، مُتَقَاطِع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
fruncido
fruncido
چِهرِه دَرهَم، کوبَندِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
truncar
truncar
کوتاه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
franzir
franzir
چُروک شُدَن، اَخم کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
truncar
truncar
کوتاه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fundir
fundir
اِدغام کَردَن، اِدغام
دیکشنری پرتغالی به فارسی