معنی coniare - جستجوی لغت در جدول جو
coniare
سکّه ضرب کردن، نعناع
ادامه...
سِکِّه ضَرب کَردَن، نَعناع
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
confiar
اعتماد کردن، اعتماد، واگذار کردن، تکیه کردن
ادامه...
اعتِماد کَردَن، اِعتِماد، واگُذار کَردَن، تِکیِه کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
donare
اهدا کردن، اهدا کنند
ادامه...
اِهدا کَردَن، اِهدا کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cenare
شام خوردن، شام بخور
ادامه...
شام خُوردَن، شام بُخُور
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
contar
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن، تعریف کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن، تَعرِیف کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
copiar
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری پرتغالی به فارسی
covare
تخم گذاری کردن، نوزادان
ادامه...
تُخم گُذاری کَردَن، نوزادان
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copiar
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
contar
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
montare
صعود کردن، راه اندازی کنید
ادامه...
صُعود کَردَن، راه اَندازی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
clonare
کپی کردن، کلون
ادامه...
کُپی کَردَن، کلُون
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cantare
خوٰاندن، بخوٰان، سرود خوٰاندن
ادامه...
خوٰاندَن، بِخوٰان، سُرود خوٰاندَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
ronzare
زنبور زدن، وزوز
ادامه...
زَنبور زَدَن، وِزوِز
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copiare
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
fondare
بنیاد گذاشتن، یافت، پایه گذاری کردن
ادامه...
بُنیاد گُذاشتَن، یافت، پایِه گُذاری کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
gonfiare
برآمدگی پیدا کردن، باد کردن، بادکنک کردن، تورّم ایجاد کردن، غرّش کردن، نفخ کردن
ادامه...
بَرآمَدِگی پِیدا کَردَن، باد کَردَن، بادکُنَک کَردَن، تَوَرُّم ایجاد کَردَن، غُرِّش کَردَن، نَفخ کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
costare
هزینه داشتن، هزینه
ادامه...
هَزینِه داشتَن، هَزینِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
condire
طعم دار کردن، فصل
ادامه...
طَعم دار کَردَن، فَصل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confidare
اعتماد کردن، اعتماد
ادامه...
اعتِماد کَردَن، اِعتِماد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confinare
مجاورت داشتن، محدود کردن
ادامه...
مُجاوِرَت داشتَن، مَحدود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sondare
بررسی کردن، کاوشگر، نظرسنجی کردن
ادامه...
بَررَسی کَردَن، کاوِشگَر، نَظَرسَنجی کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
confiar
اعتماد کردن، تکیه کنید، تکیه کردن
ادامه...
اعتِماد کَردَن، تِکیِه کُنید، تِکیِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
conique
باریک شده، مخروطی
ادامه...
باریک شُدِه، مَخروطی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
coriace
چرمی، سخت
ادامه...
چَرمی، سَخت
دیکشنری فرانسوی به فارسی
contare
حساب کردن، شمارش، شمارش کردن
ادامه...
حِساب کَردَن، شُمارِش، شُمارِش کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
odiare
نفرت داشتن، نفرت
ادامه...
نَفرَت داشتَن، نَفرَت
دیکشنری ایتالیایی به فارسی