معنی confiar
confiar
اعتماد کردن، اعتماد، واگذار کردن، تکیه کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با confiar
confiar
confiar
اعتِماد کَردَن، تِکیِه کُنید، تِکیِه کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confier
confier
اعتِماد کَردَن، سِپُردَن، واگُذار کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confinar
confinar
مَحدود کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confinar
confinar
مَحدود کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
confiner
confiner
مَحدود کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
confiant
confiant
بااِعتِماد، مُطمَئِن، باورکُنَندِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
con ira
con ira
خَشمگینانِه، با عَصَبانیَّت
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confiscar
confiscar
تَصَادُر کَردَن، مُصادِرِه کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
confirmar
confirmar
تَأیید کَردَن، تَأیید کُنید
دیکشنری اسپانیایی به فارسی