معنی capire - جستجوی لغت در جدول جو
capire
فهمیدن، درک کنند
ادامه...
فَهمیدَن، دَرک کُنَند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Aspire
آرزو داشتن، آرزو کردن
ادامه...
آرِزو داشتَن، آرِزو کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
calore
گرمایی، گرما
ادامه...
گَرمایی، گَرما
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cadere
افتادن، سقوط، به زمین افتادن، زمین خوردن، سقوط کردن
ادامه...
اُفتادَن، سُقوط، بِه زَمین اُفتادَن، زَمین خُوردَن، سُقوط کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
colpire
به شدّت کوبیدن، ضربه بزنید، زدن، سیلی زدن، ضربه زدن، کوبیدن
ادامه...
بِه شِدَّت کوبیدَن، ضَربِه بِزَنید، زَدَن، سیلی زَدَن، ضَربِه زَدَن، کوبیدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
bakire
دوشیزه، باکره
ادامه...
دوشیزِه، باکِرِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
cazibe
فریبندگی، شیفتگی، جذّابیت
ادامه...
فَریبَندِگی، شیفتِگی، جَذّابِیَت
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
Expire
منقضی شدن
ادامه...
مُنقَضی شُدَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری آلمانی به فارسی
capito
فهمیده شده، فهمیده شد
ادامه...
فَهمیدِه شُدِه، فَهمیدِه شُد
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cipier
زندانبانی، زندانبان، زندانی بان
ادامه...
زِندانبانی، زِندانبان، زِندانی بان
دیکشنری هلندی به فارسی
satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری هلندی به فارسی
faire
ساختن، انجام دادن
ادامه...
ساختَن، اَنجام دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
agire
عمل کردن، عمل کنید
ادامه...
عَمَل کَردَن، عَمَل کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cair
مایع
ادامه...
مایِع
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
cire
موم
ادامه...
موم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
capace
قادر، توانا
ادامه...
قادِر، تَوانا
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
vapore
بخار
ادامه...
بُخار
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
rapire
آدم ربایی کردن، آدم ربایی
ادامه...
آدَم رُبایی کَردَن، آدَم رُبایی
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copier
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
rapide
سریع
ادامه...
سَریع
دیکشنری فرانسوی به فارسی
satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری فرانسوی به فارسی
chaire
استادیار، منبر
ادامه...
اُستادیار، مَنبَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
caprice
هوس، هوسبازی، هواخوٰاهی
ادامه...
هَوَس، هَوَسبازی، هَواخوٰاهی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Satire
طنز
ادامه...
طَنز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
croire
باور کردن، باور کنید
ادامه...
باوَر کَردَن، باوَر کُنید
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empire
پادشاهی، امپراتوری
ادامه...
پادِشاهی، اِمپِراتوری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
salire
سوار شدن، برو بیرون، صعود کردن
ادامه...
سَوار شُدَن، بِرو بیرون، صُعود کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
aprire
باز کردن
ادامه...
باز کَردَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
cucire
دستکاری کردن، دوختن، سوزن زدن
ادامه...
دَستکاری کَردَن، دوختَن، سوزَن زَدَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
coprire
پوشش دادن، پوشش، پوشاندن، دامنه داشتن، کلاه گذاشتن
ادامه...
پوشِش دادَن، پوشِش، پوشاندَن، دامَنِه داشتَن، کُلاه گُذاشتَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
copiare
کپی کردن، کپی کنید
ادامه...
کُپی کَردَن، کُپی کُنید
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sapore
مزّه، طعم
ادامه...
مَزِّه، طَعم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
sapere
دانستن
ادامه...
دانِستَن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
pire
بدترین، بدتر
ادامه...
بَدتَرین، بَدتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی