معنی empire
empire
پادشاهی، امپراتوری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با empire
empirer
empirer
بَدتَر شُدَن، بَدتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empiris
empiris
تَجرُبِی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
empört
empört
بِه طُورِ خَشمگین، عَصَبانی، خَشمگین
دیکشنری آلمانی به فارسی
empören
empören
خَشمگین کَردَن، خَشم
دیکشنری آلمانی به فارسی
empiler
empiler
اَنباشتِه کَردَن، پُشتِه، پُشتِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
empilé
empilé
چیدِه شُدِه، اَنباشتِه شُدِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expirer
expirer
مُنقَضی شُدَن، مُنقَضی شَوَد
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expiré
expiré
مُنقَضی شُدِه، مُنقَضی شُدِه اَست
دیکشنری فرانسوی به فارسی
expier
expier
جُبران کَردَن، کَفّارِه کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی