معنی cire
cire
موم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
واژههای مرتبط با cire
rire
rire
پوزخَند زَدَن، بِخَند، خَندِه، خَندیدَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
lire
lire
خوٰاندَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cirer
cirer
موم مالیدَن، موم
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Sire
Sire
فَرزَند داشتَن، آقا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Wire
Wire
سیم کِشیدَن، سیم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
dire
dire
گُفتَن، بِگو
دیکشنری فرانسوی به فارسی
cine
cine
دُنیایِ فیلم، سینِما، صَنعَت سینِما
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pire
pire
بَدتَرین، بَدتَر
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Tire
Tire
خَستِه شُدَن، تایِر
دیکشنری انگلیسی به فارسی