جدول جو
جدول جو

معنی besi - جستجوی لغت در جدول جو

besi
آهنین، آهن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

چاقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
باسیست، نوازنده باس
دیکشنری سواحیلی به فارسی
چاق، چاقی
دیکشنری هلندی به فارسی
حق تکثیر داشتن، حق چاپ خود
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور شکست ناپذیر، شکست ناپذیر، غیرقابل شکست، فتح ناپذیر، فراشکنی، ناشکستنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
شکست ناپذیری
دیکشنری آلمانی به فارسی
غیر مغلوب، شکست ناپذیر
دیکشنری آلمانی به فارسی
بی تجربگی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
صورتی، رز صورتی
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
آهنین و بی رحم، مشت آهنی
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
دکّان دار، مغازه دار
دیکشنری آلمانی به فارسی
مغذّی، غذا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
زمین داری، مالکیّت زمین
دیکشنری آلمانی به فارسی
مالکیّت زمین، املاک و مستغلّات
دیکشنری آلمانی به فارسی
غذایی، تغذیه ای
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
شکست دادن، شکست
دیکشنری آلمانی به فارسی
شکست خورده، شکست خورد
دیکشنری آلمانی به فارسی
دارا بودن، خود، مالک بودن
دیکشنری آلمانی به فارسی
به طور مالکانه، دارایی، مالکانه
دیکشنری آلمانی به فارسی
گازی، گاز، گازدار بودن
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دعوای حقوقی، مورد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
تکراری، کهنه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی