معنی besi
besi
آهنین، آهن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
واژههای مرتبط با besi
basi
basi
تِکرَاری، کُهنِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
besin
besin
مُغَذّی، غَذا
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
kesi
kesi
دَعوایِ حُقوقی، مُورِد
دیکشنری سواحیلی به فارسی
gesi
gesi
گازی، گاز، گازدار بودَن
دیکشنری سواحیلی به فارسی