جدول جو
جدول جو

معنی bersaing - جستجوی لغت در جدول جو

bersaing
رقابت کردن، رقابت کنند، رقیب شدن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دارای دندان، دندان های نیش
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
آشیانه کردن، لانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
بیگانه وار، جدا شده، منزوی، بیگانه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رضایت، استعفا
دیکشنری هلندی به فارسی
سرزنش، توبیخ
دیکشنری هلندی به فارسی
سرگرم کردن، بازی کردن، به بازی کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
رقیب، رقبا
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
عطسه زدن، عطسه کردن
دیکشنری اندونزیایی به فارسی