معنی barbar - جستجوی لغت در جدول جو
barbar
وحشی، بربر، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
barbar
وحشی، بربر، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
variar
تغییر دادن، متفاوت است
ادامه...
تَغییر دادَن، مُتِفاوِت اَست
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bailar
رقصیدن
ادامه...
رَقصیدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
kaubar
جویدنی
ادامه...
جَویدَنی
دیکشنری آلمانی به فارسی
cargar
بار دادن، حمل کنید، بار سنگین کردن، بارگذاری کردن، شانه زدن
ادامه...
بار دادَن، حَمل کُنید، بار سَنگین کَردَن، بارگُذاری کَردَن، شانِه زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
berbau
بو دار، بو می دهد
ادامه...
بو دار، بو مِی دَهَد
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
marcar
شماره گرفتن، تیک بزنید، علامت زدن، مارک گذاری کردن
ادامه...
شُمارِه گِرِفتَن، تیک بِزَنید، عَلامَت زَدَن، مارک گُذاری کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
trabar
قفل کردن
ادامه...
قُفل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
borrar
مبهم کردن، تاری
ادامه...
مُبهَم کَردَن، تاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
borrar
پاک کردن، حذف کنید، حذف کردن
ادامه...
پاک کَردَن، حَذف کُنید، حَذف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bordar
گلدوزی کردن
ادامه...
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bastar
کافی بودن، کافی است
ادامه...
کافی بودَن، کافی اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
basear
پایه گذاری کردن، پایه
ادامه...
پایِه گُذاری کَردَن، پایِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bárbaro
وحشی، بربر، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
baixar
دانلود کردن، پایین رفتن
ادامه...
دانلُود کَردَن، پایین رَفتَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
marcar
مارک گذاری کردن، علامت گذاری کردن، علامت زدن
ادامه...
مارک گُذاری کَردَن، عَلامَت گُذاری کَردَن، عَلامَت زَدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
bordar
گلدوزی کردن
ادامه...
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
barajar
جا به جا کردن، به هم زدن، صفحه بازی کردن
ادامه...
جا بِه جا کَردَن، بِه هَم زَدَن، صَفحِه بازی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
barbaar
بربر
ادامه...
بَربَر
دیکشنری هلندی به فارسی
barbare
بربر، وحشیانه، وحشی
ادامه...
بَربَر، وَحشیانِه، وَحشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
barbaro
بربر، وحشیانه
ادامه...
بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
barbarca
به طور وحشیانه، وحشیانه
ادامه...
بِه طُورِ وَحشیانِه، وَحشیانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
barbarij
بربریّت
ادامه...
بَربَرِیَّت
دیکشنری هلندی به فارسی
Barbar
بربر
ادامه...
بَربَر
دیکشنری آلمانی به فارسی
barbear
اصلاح کردن، تراشیدن
ادامه...
اِصلاح کَردَن، تَراشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
hörbar
به طور شنوایی، قابل شنیدن
ادامه...
بِه طُورِ شِنَوایی، قابِلِ شِنیدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
bárbaro
وحشی، بربر، وحشیانه
ادامه...
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
narrar
شرح دادن، روایت کند
ادامه...
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
hambar
بی طعم، بی مزّه، بی مزّه بودن، بی روح
ادامه...
بی طَعم، بی مَزِّه، بی مَزِّه بودَن، بی روح
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
grabar
حکّاکی کردن
ادامه...
حَکّاکی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
abarcar
پوشاندن، را در بر می گیرد، دامنه داشتن، شامل کردن
ادامه...
پوشاندَن، را دَر بَر می گیرَد، دامَنِه داشتَن، شامِل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
batear
تنیس زدن، خفّاش، زدن
ادامه...
تِنیس زَدَن، خُفّاش، زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
barrer
جاروب کردن، جارو کردن
ادامه...
جاروب کَردَن، جارو کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
narrar
شرح دادن، روایت کند
ادامه...
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری پرتغالی به فارسی