معنی basear
basear
پایه گذاری کردن، پایه
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با basear
pasear
pasear
دُور زَدَن، گَشت و گُذار
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
fasear
fasear
مَرحَلِه بَندی کَردَن، فاز
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
batear
batear
تِنیس زَدَن، خُفّاش، زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bastar
bastar
کافی بودَن، کافی اَست
دیکشنری پرتغالی به فارسی
fasear
fasear
مَرحَلِه بَندی کَردَن، فاز
دیکشنری پرتغالی به فارسی
basar
basar
پایِه گُذاری کَردَن، پایِه
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
patear
patear
پایین زَدَن، لَگَد زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
pastar
pastar
چِرا کَردَن، مَرتَع
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
desear
desear
آرِزو کَردَن، خوٰاستَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی