معنی borrar
borrar
مبهم کردن، تاری
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با borrar
borrar
borrar
پاک کَردَن، حَذف کُنید، حَذف کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bordar
bordar
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bordar
bordar
گُلدوزی کَردَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
jorrar
jorrar
جاری شُدَن، فَوَران، جوشیدَن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
Horror
Horror
وَحشَت
دیکشنری آلمانی به فارسی
narrar
narrar
شَرح دادَن، رِوایَت کُنَد
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
forzar
forzar
اِجبار کَردَن، زور
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
formar
formar
شَکل دادَن، فُرم
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
forjar
forjar
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی