معنی barbear
barbear
اصلاح کردن، تراشیدن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با barbear
barbaar
barbaar
بَربَر
دیکشنری هلندی به فارسی
barbar
barbar
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
barbar
barbar
وَحشی، بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
barbare
barbare
بَربَر، وَحشیانِه، وَحشی
دیکشنری فرانسوی به فارسی
barajar
barajar
جا بِه جا کَردَن، بِه هَم زَدَن، صَفحِه بازی کَردَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bordear
bordear
دُور زَدَن، دامَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bombear
bombear
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bombear
bombear
پُمپ کَردَن، پُمپ
دیکشنری پرتغالی به فارسی
barbaro
barbaro
بَربَر، وَحشیانِه
دیکشنری ایتالیایی به فارسی