جدول جو
جدول جو

معنی bandire - جستجوی لغت در جدول جو

bandire
اخراج کردن، تبعید کردن، خارج از قانون اعلام کردن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

دوتایی، باینری
دیکشنری فرانسوی به فارسی
خودکفا، مستقل
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
لعنت کردن، نفرین
دیکشنری فرانسوی به فارسی
طعم دار کردن، فصل
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
بخشیدن، برکت دادن
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
چشم بند کردن، چشم بند
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
پانسمان کردن، بانداژ
دیکشنری سواحیلی به فارسی
دیگر
دیکشنری آلمانی به فارسی
پریدن، پرش
دیکشنری فرانسوی به فارسی
اخراج کردن، ممنوع کردن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
چشم بند کردن، سخت گرفتن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
رفتن، برو
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
دوشیزه، باکره
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی
مصنوعی، جعلی، ساختگی، جعلی بودن، تقلّب شده، تحریف کردن، ساخت دست انسان، زیرکانه، توهّمی، چسبناک، تصنّعی، درست نیست
دیکشنری سواحیلی به فارسی
اخراج کردن، ممنوع کردن، ممانعت کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی