معنی banir
banir
اخراج کردن، ممنوع کردن، ممانعت کردن
دیکشنری پرتغالی به فارسی
واژههای مرتبط با banir
bénir
bénir
بَخشیدَن، بَرَکَت دادَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
bannir
bannir
اِخراج کَردَن، مَمنوع کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
batir
batir
چَرخاندَن، شِکَستَن، هَم زَدَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
bakir
bakir
دَست نَخُوردِه، مَس
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی