جدول جو
جدول جو

معنی Timing - جستجوی لغت در جدول جو

Timing
مقدمه مفهومی
زمان بندی (Timing) به هنر و علم تنظیم دقیق اجرای عملیات در سیستم های کامپیوتری اشاره دارد. این مفهوم در تمام سطوح محاسبات، از طراحی سخت افزار تا توسعه نرم افزارهای کاربردی اهمیت حیاتی دارد. زمان بندی مناسب می تواند تفاوت بین یک سیستم کارا و یک سیستم ناموفق باشد.
تاریخچه و تکامل
مفهوم زمان بندی از اولین روزهای محاسبات دیجیتال مطرح بود. در دهه 1980 با ظهور سیستم های بلادرنگ، زمان بندی به یک رشته تخصصی تبدیل شد. امروزه در معماری های پیچیده مانند پردازنده های چندهسته ای و سیستم های توزیع شده، زمان بندی به موضوعی بسیار پیشرفته تبدیل شده است.
زیرشاخه های کلیدی
1. زمان بندی سخت افزاری (سیگنال های کلاک) 2. زمان بندی سیستم عامل (زمان بندی پردازنده) 3. زمان بندی شبکه (پروتکل های زمان بندی) 4. زمان بندی نرم افزار (الگوریتم های زمان بندی) 5. زمان بندی بلادرنگ (محدودیت های زمانی سخت)
کاربردهای عملی
• طراحی پردازنده ها و مدارهای دیجیتال • توسعه سیستم عامل های چندوظیفه ای • بهینه سازی عملکرد برنامه ها • سیستم های کنترل صنعتی • پروتکل های شبکه با تاخیر حساس
چالش های فنی
1. تأمین زمان بندی دقیق در شرایط بار متغیر 2. هماهنگی در سیستم های توزیع شده 3. پیش بینی زمان اجرای عملیات 4. تعادل بین کارایی و عدالت در زمان بندی 5. مدیریت منابع در شرایط کمبود
راهکارهای نوین
• الگوریتم های زمان بندی تطبیقی • یادگیری ماشین برای پیش بینی زمان اجرا • معماری های مبتنی بر رویداد • سیستم های زمان بندی سلسله مراتبی • تکنیک های زمان بندی پیشگویانه
تصویری از Timing
تصویر Timing
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

لنگ لنگان، لنگیدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ترسو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصویری از Tuning
تصویر Tuning
مقدمه مفهومی درباره واژه
میزان سازی (Tuning) در فناوری اطلاعات به فرآیند نظام مند تنظیم پارامترهای یک سیستم کامپیوتری برای دستیابی به عملکرد مطلوب اشاره دارد. این فرآیند پیشرفته تر از تنظیمات ساده است و معمولاً شامل مراحل اندازه گیری، تحلیل، تغییر پارامترها و ارزیابی نتایج می شود. میزان سازی می تواند بر روی سخت افزار، نرم افزار یا ترکیبی از هر دو انجام شود. این مفهوم در حوزه های مختلفی از جمله پایگاه داده، شبکه، سیستم های عامل و برنامه نویسی کاربرد دارد. میزان سازی موفق نیازمند درک عمیق از رفتار سیستم و تعامل بین اجزای مختلف آن است.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در پایگاه داده، برای بهینه سازی عملکرد پرس وجوها و شاخص ها استفاده می شود. در شبکه های کامپیوتری، برای تنظیم پارامترهای انتقال داده کاربرد دارد. در سیستم های عامل، برای بهینه سازی مدیریت منابع استفاده می شود. در برنامه نویسی، برای تنظیم پارامترهای زمان اجرا به کار می رود. در یادگیری ماشین، برای تنظیم هایپرپارامترهای مدل استفاده می شود. در سیستم های ذخیره سازی، برای تنظیم پارامترهای کش و بافر کاربرد دارد. در وب سرورها، برای تنظیم پارامترهای همزمانی و اتصال استفاده می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
1. میزان سازی پارامترهای Oracle برای بارکاری خاص 2. تنظیم پارامترهای هسته لینوکس برای کارایی بهتر 3. بهینه سازی هایپرپارامترهای شبکه عصبی 4. تنظیم پارامترهای JVM برای برنامه های سازمانی 5. میزان سازی تنظیمات Nginx برای بار زیاد 6. بهینه سازی پارامترهای TCP برای شبکه های پرتاخیر 7. تنظیم پارامترهای جمع آوری زباله در زمان اجرا 8. میزان سازی الگوریتم های مرتب سازی برای داده های خاص 9. تنظیم پارامترهای کامپایلر برای معماری خاص 10. بهینه سازی تنظیمات Redis برای الگوی دسترسی خاص.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم های توزیع شده، میزان سازی پارامترهای ارتباطی حیاتی است. در پایگاه داده های بزرگ، میزان سازی شاخص ها و پرس وجوها عملکرد را بهبود می بخشد. در سیستم های بلادرنگ، میزان سازی پارامترهای زمان بندی ضروری است. در معماری میکروسرویس، میزان سازی پارامترهای ارتباط بین سرویس ها مهم است. در سیستم های ذخیره سازی ابری، میزان سازی پارامترهای دسترسی به داده ها مؤثر است. در شبکه های عصبی، میزان سازی هایپرپارامترها بر دقت مدل تأثیر می گذارد.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم میزان سازی به دهه 1970 و سیستم های پایگاه داده اولیه بازمی گردد. در دهه 1980، در سیستم های عامل پیشرفته استفاده شد. در دهه 1990، در شبکه های کامپیوتری اهمیت یافت. در دهه 2000، در سیستم های توزیع شده گسترش یافت. در دهه 2010، در یادگیری ماشین و کلان داده ها حیاتی شد. امروزه، در سیستم های ابری و اینترنت اشیا نقش کلیدی دارد.
تفکیک آن از واژگان مشابه
میزان سازی با بهینه سازی که مفهوم گسترده تری دارد تفاوت دارد. با تنظیم که ممکن است شامل تغییرات ساده باشد متفاوت است. با کالیبراسیون که معمولاً به دستگاه های فیزیکی اشاره دارد تفاوت دارد. با پیکربندی که شامل تنظیمات اولیه است نیز تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python از کتابخانه هایی مانند Hyperopt برای میزان سازی مدل استفاده می شود. در Java از ابزارهای JVM برای میزان سازی استفاده می شود. در C++ از پرچم های کامپایلر برای میزان سازی کد استفاده می شود. در SQL از ابزارهای تحلیل پرس وجو برای میزان سازی استفاده می شود. در JavaScript از تنظیمات موتورهای اجرا برای میزان سازی استفاده می شود. در Go از تنظیمات زمان اجرا برای میزان سازی استفاده می شود. در Ruby از ابزارهای پروفایلینگ برای میزان سازی استفاده می شود.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
1. تصور اینکه میزان سازی همیشه منجر به بهبود می شود 2. عدم درک تفاوت بین میزان سازی و بهینه سازی 3. باور غلط درباره یکسان بودن پارامترهای بهینه برای تمام سیستم ها 4. تصور اشتباه درباره عدم نیاز به آزمایش پس از میزان سازی 5. عدم توجه به اثرات متقابل پارامترها 6. باور نادرست درباره سادگی فرآیند میزان سازی 7. تصور اینکه میزان سازی فقط برای سیستم های بزرگ لازم است 8. عدم درک نیاز به میزان سازی مجدد پس از تغییرات سیستم.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
میزان سازی فرآیندی تخصصی و حیاتی برای بهبود عملکرد سیستم های اطلاعاتی است. این فرآیند نیازمند دانش عمیق از معماری سیستم، روش های علمی آزمایش و تجربه عملی است. میزان سازی مؤثر می تواند تفاوت چشمگیری در کارایی سیستم ایجاد کند، اما انجام نادرست آن ممکن است منجر به مشکلات جدید شود. درک اصول میزان سازی و روش های صحیح انجام آن برای مهندسان نرم افزار و مدیران سیستم ضروری است.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
تصویری از Typing
تصویر Typing
مقدمه مفهومی درباره واژه
تحریر (Typing) در برنامه نویسی به سیستم ها و روش های تعریف انواع داده و بررسی تطابق آنها اشاره دارد. این مفهوم نقش کلیدی در پیشگیری از خطاها، بهبود خوانایی کد و افزایش قابلیت نگهداری نرم افزار ایفا می کند. سیستم های تحریر می توانند از ساده (مانند تعریف متغیرهای عددی) تا پیچیده (مانند انواع عمومی و وابسته) متغیر باشند. تحریر در زبان های مختلف به صورت ایستا (قبل از اجرا) یا پویا (در زمان اجرا) انجام می شود و هر کدام مزایا و معایب خاص خود را دارند.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در زبان های ایستا مانند Java برای تعریف صریح انواع استفاده می شود. در زبان های پویا مانند Python برای راهنمایی توسعه دهندگان و ابزارها کاربرد دارد. در TypeScript برای افزودن تحریر ایستا به JavaScript استفاده می شود. در طراحی API برای تعریف قراردادهای بین مؤلفه ها به کار می رود. در سیستم های توزیع شده برای تضمین سازگاری پیام ها استفاده می شود. در مترجمه ها و مفسرها برای تحلیل معنایی کد منبع کاربرد دارد. در ابزارهای توسعه برای ارائه پیشنهادات هوشمند استفاده می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
1. تعریف انواع پارامترهای تابع در TypeScript 2. استفاده از Type Hints در Python 3.7+ 3. تعریف Genericها در Java 4. مشخص کردن نوع بازگشتی توابع در C++ 5. استفاده از Interfaceها برای تعریف ساختار داده 6. تعریف Schema برای پیام های JSON 7. استفاده از Type Inference در Kotlin 8. تعریف نوع های پیچیده در Haskell 9. استفاده از Protocol Buffers برای تعریف انواع پیام 10. اعمال تحریر ساختاری در سیستم های توزیع شده.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری نرم افزار، تحریر به طراحی واضح و مستند کمک می کند. در توسعه APIها، انواع به عنوان قرارداد بین مؤلفه ها عمل می کنند. در سیستم های توزیع شده، تحریر سازگاری داده ها را تضمین می کند. در الگوهای طراحی، تحریر انعطاف پذیری و ایمنی را افزایش می دهد. در مهندسی نرم افزار، تحریر کیفیت کد را بهبود می بخشد. در توسعه تیمی، تحریر ارتباط بین توسعه دهندگان را تقویت می کند. در سیستم های بزرگ، تحریر به مدیریت پیچیدگی کمک می کند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم تحریر به زبان های اولیه مانند Fortran در دهه 1950 بازمی گردد. در دهه 1960، در زبان ALGOL توسعه یافت. در دهه 1970، در زبان C استاندارد شد. در دهه 1980، در برنامه نویسی شیءگرا گسترش یافت. در دهه 1990، در Generic Programming اهمیت یافت. در دهه 2000، در زبان های پویا با Type Annotations توسعه یافت. در دهه 2010، در سیستم های توزیع شده برای تعریف پیام ها استفاده شد. امروزه در زبان های مدرن مانند Rust پیشرفت کرده است.
تفکیک آن از واژگان مشابه
تحریر با تعریف نوع که فقط ایجاد نوع جدید است تفاوت دارد. با بررسی نوع که در زمان اجرا انجام می شود متفاوت است. با استنتاج نوع که نوع را از متن استنباط می کند تفاوت دارد. با تبدیل نوع که تغییر نوع داده است نیز تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Java از سینتکس صریح نوع استفاده می شود. در TypeScript از Type Annotations استفاده می شود. در Python از Type Hints در نسخه های جدید استفاده می شود. در Haskell از سیستم نوع بندی پیشرفته استفاده می شود. در Rust از سیستم مالکیت و نوع بندی قوی استفاده می شود. در Go از سینتکس ساده با استنتاج محدود استفاده می شود. در SQL از انواع برای تعریف ستون ها استفاده می شود.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
1. تصور اینکه تحریر فقط در زبان های ایستا کاربرد دارد 2. عدم درک تفاوت بین تحریر ایستا و پویا 3. باور غلط درباره محدودیت آفرینی تحریر 4. تصور اشتباه درباره عدم نیاز به تحریر در پروژه های کوچک 5. عدم توجه به نقش تحریر در مستندسازی کد 6. باور نادرست درباره کاهش انعطاف پذیری با تحریر 7. تصور اینکه تحریر عملکرد را کاهش می دهد 8. عدم درک مزایای تحریر در پروژه های تیمی.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
تحریر از مفاهیم اساسی در مهندسی نرم افزار است که به ایجاد سیستم های قابل اعتماد کمک می کند. با پیشرفت زبان های برنامه نویسی، روش های تحریر نیز انعطاف پذیرتر شده اند. استفاده مناسب از تحریر می تواند به کاهش خطاها و بهبود کیفیت کد منجر شود. درک سیستم تحریر زبان مورد استفاده برای هر برنامه نویس حرفه ای ضروری است. تحریر مناسب ارتباط بین توسعه دهندگان را بهبود بخشیده و نگهداری کد را آسان تر می کند.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
تصویری از Naming
تصویر Naming
مقدمه مفهومی
نام گذاری فرآیند حیاتی در توسعه نرم افزار است که بر خوانایی، نگهداری و قابلیت توسعه کد تأثیر مستقیم دارد. این مفهوم از انتخاب نام متغیرها تا نام گذاری سرویس های توزیع شده را شامل می شود.
کاربردها در برنامه نویسی
در برنامه نویسی، نام گذاری مناسب برای متغیرها، توابع، کلاس ها، اینترفیس ها، پکیج ها و ماژول ها ضروری است. هر زبان برنامه نویسی قراردادهای خاص خود را دارد.
مثال های کاربردی
1. نام گذاری متغیرها: firstName (camelCase) در جاوا
2. نام گذاری توابع: calculate_total() (snake_case) در پایتون
3. نام گذاری کلاس ها: CustomerOrder (PascalCase) در سی شارپ
نقش در معماری سیستم
در معماری های مدرن مانند میکروسرویس، نام گذاری سرویس ها و endpointها اهمیت ویژه ای دارد. نام های مناسب به درک بهتر روابط بین کامپوننت ها کمک می کنند.
تاریخچه و تکامل
مفهوم نام گذاری از اولین زبان های برنامه نویسی مانند فورتران (1957) وجود داشته است. با ظهور پارادایم شی گرایی در دهه 1980، اهمیت آن بیشتر شد.
تفاوت با مفاهیم مشابه
نام گذاری با کامنت نویسی متفاوت است. نام ها بخشی از ساختار کد هستند در حالی که کامنت ها توضیحات اضافی محسوب می شوند.
پیاده سازی در زبان ها
هر زبان قراردادهای خاص خود را دارد: جاوا (camelCase)، پایتون (snake_case)، سی شارپ (PascalCase)، Ruby (snake_case).
چالش های رایج
1. نام های بسیار کوتاه (x, y)
2. نام های بسیار طولانی
3. استفاده از اصطلاحات فنی پیچیده بدون نیاز
4. عدم رعایت قراردادهای زبان
راهکارهای پیشنهادی
1. استفاده از نام های توصیفی
2. رعایت طول مناسب (8-20 کاراکتر)
3. پیروی از قراردادهای زبان
4. اجتناب از مخفف های نامفهوم
نتیجه گیری
نام گذاری مناسب یکی از نشانه های اصلی کدنویسی حرفه ای است و تأثیر مستقیمی بر کیفیت نرم افزار دارد.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
تصویری از Sizing
تصویر Sizing
مقدمه مفهومی درباره واژه
اندازه گیری در فناوری اطلاعات به فرآیندهای مختلفی اشاره دارد که شامل تعیین ابعاد فیزیکی یا منطقی، تخمین ظرفیت مورد نیاز، تنظیم مقیاس منابع و بهینه سازی اندازه عناصر سیستم می شود. این مفهوم در طراحی، پیاده سازی و بهینه سازی سیستم ها نقش کلیدی دارد.
کاربرد واژه در برنامه نویسی یا زیرشاخه های فناوری اطلاعات
در طراحی سیستم برای تخمین منابع مورد نیاز، در شبکه برای تعیین پهنای باند لازم، در ذخیره سازی برای پیش بینی فضای دیسک، در رابط کاربری برای تنظیم ابعاد عناصر و در ابر محاسباتی برای مقیاس دهی منابع استفاده می شود.
مثال های واقعی و کاربردی در زندگی یا پروژه های IT
اندازه گیری حافظه مصرفی برنامه ها، تخمین فضای ذخیره سازی مورد نیاز برای یک پایگاه داده، تنظیم اندازه تصاویر برای وب، محاسبه پهنای باند مورد نیاز برای یک سرویس و تعیین اندازه نمونه در تحلیل داده ها از نمونه های کاربردی این مفهوم هستند.
نقش واژه در توسعه نرم افزار یا معماری سیستم ها
در معماری سیستم ها، اندازه گیری دقیق پیش نیاز طراحی بهینه است. در توسعه نرم افزار، اندازه گیری منابع به جلوگیری از نشت حافظه کمک می کند. در شبکه، اندازه گیری ترافیک به طراحی زیرساخت کمک می کند. در ابر، اندازه گیری مصرف منابع به بهینه سازی هزینه ها کمک می کند.
شروع استفاده از این واژه در تاریخچه فناوری و تکامل آن در سال های مختلف
مفهوم اندازه گیری از اولین روزهای محاسبات وجود داشت. در دهه 1990 با ظهور برنامه های پیچیده اهمیت یافت. امروزه در عصر کلان داده ها و محاسبات ابری، روش های پیشرفته تری برای اندازه گیری توسعه یافته اند.
تفکیک آن از واژگان مشابه
اندازه گیری با مقیاس دهی که تغییر اندازه است متفاوت است. با پروفایلینگ که تحلیل عملکرد است فرق دارد. با مانیتورینگ که نظارت پیوسته است نیز تفاوت دارد.
شیوه پیاده سازی واژه در زبان های برنامه نویسی مختلف
در Python با کتابخانه های memory_profiler، در Java با JVM metrics، در .NET با CLR profiling، در سیستم عامل ها با ابزارهایی مانند top، در شبکه با ابزارهایی مانند Wireshark.
چالش ها یا سوءبرداشت های رایج در مورد آن
سوءبرداشت رایج در تفاوت بین اندازه گیری و پروفایلینگ. چالش اصلی در اندازه گیری دقیق در سیستم های توزیع شده. مشکل دیگر در تفسیر نتایج اندازه گیری.
نتیجه گیری کاربردی برای استفاده در متون تخصصی و آموزشی
اندازه گیری مهارتی اساسی در بهینه سازی سیستم هاست. در مستندات فنی باید روش ها و ابزارهای اندازه گیری مشخص شود. در آموزش مهندسی نرم افزار، اصول اندازه گیری باید تأکید شود.
فرهنگ اصطلاحات فناوری اطلاعات IT
اظهار، بیان
دیکشنری هلندی به فارسی
زننده، گاز گرفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
زنده، زندگی کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خسته کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خشمگین، دود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اهداکننده، دادن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرزحمت، مالیات
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تیک کننده، تیک زدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت، تلاش کردن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نامتقارن، کج شده، مایل، شیب داشتن، کج، شیب دار، کج کلاه
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
صدا دار، پر سر و صدا، بلند، پر صدا و خودخوٰاه، هیاهو کننده
دیکشنری اندونزیایی به فارسی
چه کسی، کیست
دیکشنری ترکی استانبولی به فارسی