معنی Instantly - جستجوی لغت در جدول جو
Instantly
به طور فوری، فوراً
ادامه...
بِه طُورِ فُوری، فُوراً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Constantly
به طور مداوم، مدام
ادامه...
بِه طُورِ مُداوِم، مُدَام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Distantly
از دور، از راه دور
ادامه...
اَز دور، اَز راه دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insanely
به طور دیوانه وار، دیوانه وار
ادامه...
بِه طُورِ دیوانِه وار، دیوانِه وار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Intently
به طور مصمّم، به عمد
ادامه...
بِه طُورِ مُصَمَّم، بِه عَمد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Instant
آنی، فوری
ادامه...
آنی، فُوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی