معنی Instantly
Instantly
به طور فوری، فوراً
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Instantly
Constantly
Constantly
بِه طُورِ مُداوِم، مُدَام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Distantly
Distantly
اَز دور، اَز راه دور
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Insanely
Insanely
بِه طُورِ دیوانِه وار، دیوانِه وار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Intently
Intently
بِه طُورِ مُصَمَّم، بِه عَمد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Instant
Instant
آنی، فُوری
دیکشنری انگلیسی به فارسی