معنی Improving - جستجوی لغت در جدول جو
Improving
در حال بهبود
ادامه...
دَر حالِ بِهبود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Improvise
بداهه نوازی کردن، بداهه بنویس
ادامه...
بِداهِه نَوازی کَردَن، بِداهِه بِنِویس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Approving
موافق، تایید کردن
ادامه...
مُوافِق، تَایید کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Imposing
تأثیرگذار، تحمیل کننده
ادامه...
تَأثِیرگُذار، تَحمیل کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی