معنی Improving
Improving
در حال بهبود
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Improving
Improvise
Improvise
بِداهِه نَوازی کَردَن، بِداهِه بِنِویس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Approving
Approving
مُوافِق، تَایید کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Imposing
Imposing
تَأثِیرگُذار، تَحمیل کُنَندِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی