معنی Frailly - جستجوی لغت در جدول جو
Frailly
به طور ضعیف، ضعیف
ادامه...
بِه طُورِ ضَعیف، ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Frilly
چاپ دار، مهیّج
ادامه...
چاپ دار، مُهَیِّج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frankly
صریحاً، صادقانه بگویم
ادامه...
صَریحاً، صادِقانِه بِگویَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fairly
به طور منصفانه، منصفانه
ادامه...
بِه طُورِ مُنصِفانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Orally
شفاهی، به صورت شفاهی
ادامه...
شَفاهی، بِه صورَتِ شَفاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frail
ضعیف
ادامه...
ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی