معنی Frankly
Frankly
صریحاً، صادقانه بگویم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Frankly
Wrinkly
Wrinkly
چُروک دار، چُروکیدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crankily
Crankily
با حالَتِ عَصَبی، بَداَخلاقی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Crackly
Crackly
تَرَک خُوردِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frailly
Frailly
بِه طُورِ ضَعیف، ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Freckly
Freckly
پَراکَندِه، کَک و مَک
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Blankly
Blankly
با حالَتِ خالی، بِه صورَتِ خالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Grandly
Grandly
بِه طُورِ با شُکوه، بُزُرگوَار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rankly
Rankly
بِه طُورِ فاحِش، رُتبِه بَندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dankly
Dankly
بِه طُورِ نَمناک
دیکشنری انگلیسی به فارسی