معنی Frailly
Frailly
به طور ضعیف، ضعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Frailly
Frilly
Frilly
چاپ دار، مُهَیِّج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frankly
Frankly
صَریحاً، صادِقانِه بِگویَم
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fairly
Fairly
بِه طُورِ مُنصِفانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Orally
Orally
شَفاهی، بِه صورَتِ شَفاهی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Frail
Frail
ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی