معنی Frilly
Frilly
چاپ دار، مهیّج
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Frilly
Frailly
Frailly
بِه طُورِ ضَعیف، ضَعیف
دیکشنری انگلیسی به فارسی
grillé
grillé
کَبابی، شَبَکِه
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Shrilly
Shrilly
زَنگ دار، شِیطون
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brillo
brillo
بَرّاقِیَّت، دِرَخشِش، بَرّاق بودَن
دیکشنری اسپانیایی به فارسی
Chilly
Chilly
سَرد
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Primly
Primly
با جِدِّیَّت یا رَسمی، اَوَّلیِّه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Trimly
Trimly
بِه طُورِ مُرَتَّب
دیکشنری انگلیسی به فارسی
brillo
brillo
مَست، مَن مِی دِرَخشَم
دیکشنری ایتالیایی به فارسی
Fairly
Fairly
بِه طُورِ مُنصِفانِه، مُنصِفانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی