معنی Forged - جستجوی لغت در جدول جو
Forged
جعلی
ادامه...
جَعلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
Former
سابق
ادامه...
سابِق
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Bored
کسالت زده، بی حوصله
ادامه...
کِسالَت زَدِه، بی حُوصِلِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Fried
سرخ کرده، سرخ شده
ادامه...
سُرخ کَردِه، سُرخ شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Forgo
صرف نظر کردن، چشم پوشی کردن
ادامه...
صَرفِ نَظَر کَردَن، چِشم پوشی کَردَن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Force
اجبار کردن، زور، نیرو
ادامه...
اِجبار کَردَن، زور، نیرو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Horned
دارای شاخ، شاخدار
ادامه...
دارایِ شاخ، شاخدار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Dogged
مصرّ، سگی
ادامه...
مُصِرّ، سَگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Folded
تخت شده، تا شده
ادامه...
تَخت شُدِه، تا شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Forked
شاخه دار، چنگال شده
ادامه...
شاخِه دار، چَنگال شُدِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Forbid
ممنوع کردن، منع
ادامه...
مَمنوع کَردَن، مَنع
دیکشنری انگلیسی به فارسی
zorgen
مراقبت کردن، برای اطمینان
ادامه...
مُراقِبَت کَردَن، بَرایِ اِطمینان
دیکشنری هلندی به فارسی
Formel
فرمول
ادامه...
فُرمول
دیکشنری آلمانی به فارسی
forger
آب شدن فلز، جعل کردن
ادامه...
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل کَردَن
دیکشنری فرانسوی به فارسی
Forge
آب شدن فلز، جعل
ادامه...
آب شُدَنِ فِلِز، جَعل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Forget
فراموش کردن، فراموش کن
ادامه...
فَراموش کَردَن، فَراموش کُن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Ford
عبور کردن از رودخانه
ادامه...
عُبور کَردَن اَز رودخانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی