معنی Dogged
Dogged
مصرّ، سگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
واژههای مرتبط با Dogged
Ragged
Ragged
پارِه پارِه، ژِندِه پوش
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Rugged
Rugged
ناهَموار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Clogged
Clogged
مَسدود، گِرِفتِگی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
joggen
joggen
دَویدَن آرام، دَویدَن
دیکشنری آلمانی به فارسی
Forged
Forged
جَعلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Jagged
Jagged
دَندانِه دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
Doggedly
Doggedly
بِه طُورِ مُقاوِم، سَرسَختانِه
دیکشنری انگلیسی به فارسی
loggen
loggen
ثَبت کَردَن، وُرُود بِه سیستِم
دیکشنری هلندی به فارسی
joggen
joggen
دَویدَن آرام، دَویدَن
دیکشنری هلندی به فارسی